
چهار سال پس از سقوط جمهوری افغانستان، نام خواجه محبوب صدیقی به یکی از معماهای سیاسی–اقتصادی گره خورده با سرنوشت جمعیت اسلامی تبدیل شده است. او هم نفت میفروشد، هم سیاست میکند، هم ادعا میکند که با ناتو پیمانهای تجاری داشته و هم میزبان مقامهای سپاه پاسداران در خانهاش بود.
صدیقی چهرهای است که داستانش میتواند یکی از بحثبرانگیزترین روایتهای سیاست، تجارت و حتا شاید فعالیتهای استخباراتی در افغانستان را بازگو کند. او، سیاستمدار و تاجر اهل ولایت پروان، امروز در مرکز شبکهای قرار دارد که از دفتر حزب جمعیت اسلامی، شاخه نور تا انبارهای نفت ایران و برجهای تجاری استانبول امتداد یافته است.
پرسش کلیدی اما این است:
صدیقی نماینده جمعیت اسلامی است یا بازوی نفوذ ایران؟ و مهمتر اینکه رابطهاش با عطا محمد نور، قدرتمندترین رهبر جناحی جمعیت اسلامی، تا کجا پیش میرود؟

پرش سیاسی مشکوک
صدیقی در گفتگو با ارگ تایمز ادعا کرد که تجارت را از تدریس در یک مرکز آموزشی خصوصی آغاز کرده، سپس سهمدار همان مرکز شده و این مسیر دروازهای برای تجارتش بوده است.
با این حال، منابع دولتی پیشین افغانستان میگویند جهش اصلی ثروت او زمانی رخ داد که اسدالله حنیف بلخی با حمایت عطا محمد نور به وزارت معارف رسید و صدیقی به عنوان مشاور وارد وزارت شد؛ اتفاقی که بسیاری آن را نتیجه سهمخواهی نور در کابینه میدانند، نه شایستگی فردی.

از سال ۲۰۱۴ و همزمان با انتخابات ریاستجمهوری، صدیقی به نور نزدیک شد و ثروتش رو به افزایش گذاشت. با این حال، او هرگونه شراکت مالی یا تجاری با نور را رد میکند.
در سالهای اخیر نظام جمهوریت، صدیقی در ولایت فراه و بخشهایی از غرب افغانستان فعالیت داشت. منابع ارگ تایمز ادعا میکنند که او در فراه برای فعالیتهای نفتی، به بصیر سالنگی والی وقت باج میداد؛ چیزی که هر دو طرف رد میکنند. یک مقام سابق دولت در فراه به ارگ تایمز گفت که فعالیتهای صدیقی مشکوک بود و مقامهای رهبری ولایت اجازه اشتراک او در چند نشست رسمی را ندادند.

تجارت نفت؛ خط قرمز سیاست
صدیقی تأیید کرده که نزدیک به ده سال در حوزه تجارت نفت ایران فعال است:
«فعلاً تجارت من داخل ایران است و بعضی موارد ترانزیتی بین ایران و عراق داریم که تجارت نفت است.»
وی میگوید تجارتش با ایران بیش از ده سال ادامه داشته و فروش نفت از سال ۲۰۱۷ آغاز شد؛ یعنی سه سال پس از آشنایی با عطا محمد نور.
صدیقی در نخستین گفتوگو بیان کرده بود که تا دو سال پیش، نفت ایرانی را مستقیماً به افغانستان منتقل میکرده است، اما در پرسشهای بعدی روایت خود را تغییر داد و گفت:
«وقتی افغانستان به دست طالبان سقوط کرد، انتقال مستقیم من توقف یافت. من نفتهایم را به دیگر شرکتها فروختم و آنها به افغانستان منتقل میکردند.»
آیا صدیقی برای پنهان کردن همکاری مستقیم با طالبان روایت خود را تغییر داده است؟
یا واقعاً شبکهای از واسطهها مسئول انتقال نفت او به افغانستان بودند؟
در هر صورت، شاید اصل ماجرا تغییری نکند: تجارت نفت او در دوره طالبان ادامه داشته و منابع مالی این گروه از چنین مسیرهایی تأمین شده است. با این حال، خود صدیقی تأکید دارد که هیچ همکاری با طالبان نداشته و بر عکس بر ضد طالبان مبارزه سیاسی می کند.

نزدیکی با سپاه پاسداران
خواجه محبوب صدیقی پیشینه میزبانی علنی از مقامهای سپاه پاسداران را در خانهاش در ترکیه دارد.
یک منبع ارگ تایمز که در نشست سیاسیون افغان با مقامهای سپاه حضور داشته، گفت این نشست در دوم فبروری۲۰۲۵ برگزار شده بود و میزبان آن صدیقی بود.
وقتی این موضوع با صدیقی مطرح شد، او پاسخ داد:
«ما دهها مجلس سیاسی با طرفهای مختلف در کشورهای مختلف داشتیم… روی هیچ یک از سوالهای سیاسی فعلاً نمیتوانم بحث کنم.»
یعنی میزبانی از مقامهای سپاه را رد نکرد.
گزارش افغانستان اینترنشنال (فبروری ۲۰۲۵) نیز حاکی است که در این نشست، چهرههایی چون سید حسین موسوی معاون پیشین قاسم سلیمانی، ناصر غزالیپور فرمانده قرارگاه انصار در مشهد، و محمد ابراهیم طاهریان حضور داشتهاند. همچنین عطا محمد نور و عبدالرشید دوستم نیز شرکت کردهاند.
شریک نور یا مهره ایران؟
منابع معتبر به ارگ تایمز گفتهاند که صدیقی و نور در تجارت نفت شریک هستند. این موضوع میتواند توضیح دهد که چرا نور در سالهای اخیر نه تنها سکوت کرده، بلکه حمایت کامل از صدیقی داشته است.
با این حال، صدیقی هرگونه شراکت مالی و تجاری با نور را رد میکند. فرزند نور، خالد نور نیز شراکت پدرش با صدیقی را رد کرده است.
اما اگر شراکت صدیقی با نور درست باشد، آیا او یک مهره مستقل ایران است، یا بازوی اقتصادی نور؟
اگر ارتباطات مستقیم با نهادهای ایرانی جدی باشد، صدیقی ممکن است کانال نفوذ تهران در جمعیت اسلامی باشد؟
صدیقی این ادعاها را رد کرده و میگوید روابطش با ایران صرفاً در سطح سیاسی و انسانی بوده است.
سفرها و روابط بحثبرانگیز با ایران
صدیقی چند بار به نمایندگی از جمعیت اسلامی و شورای مقاومت به ایران سفر کرده است:
بار نخست، شخصی اما با هویت حزبی برای پیگیری وضعیت مهاجرین و گفتگو با وزارت داخله و خارجه ایران.
او به نصرت پارسا خبرنگار ارگ تایمز گفت که بار دوم، همراه با محمد محقق، رهبر حزب وحدت، در قالب هیأتی از شورای عالی مقاومت به ایران رفته است.

وی میگوید مسئولیت هماهنگی با ایران برای صدور ۵۰۰ هزار اقامت کاری و ۶۵ هزار کارت اقامت پنجساله را دارد. این نقش، اگرچه ظاهراً انسانی است، نشاندهنده اتصال ساختاری شاخه نور به تهران است.
صدیقی هرگونه همکاری استخباراتی با جمهوری اسلامی ایران را بهشدت رد میکند.

تابعیت ترکیه و سایه مافیای پاسپورت
صدیقی تابعیت ترکیه دارد و مدعی است آن را از راه تجارت قانونی گرفته است. با این حال، منابع نزدیک میگویند او در بازار غیررسمی پاسپورت ترکیه نیز فعال بوده و شریکش به همین اتهام در ترکیه زندانی شده است. سرمایهگذاریهایش در استانبول، فرضیه شبکه اقتصادی چندلایه و مبهم او را تقویت میکند.
اما صدیقی دست داشتن خود در هر نوع تجارت سیاه در ترکیه و در هر جای دنیا را رد می کند.
تضاد شعار و عمل
صدیقی از «مبارزه برای آزادی افغانستان» سخن میگوید، اما در عمل:
تجارت نفت با ایران دارد،
سرمایهگذاری در ترکیه میکند،
و در ساختار شورای مقاومت از گفتوگوی سیاسی با طالبان دفاع میکند، در حالی که شاخههایی از جمعیت در جنگ حضور دارند.
آیا صدیقی واقعاً یک تاجر نزدیک به عطا محمد نور است یا یک عامل نفوذی جمهوری اسلامی در اپوزیسیون افغانستان؟
او تأکید دارد که تمام این برداشتها نادرست است و خود را صرفاً یک سیاستمدار و تاجر مستقل میداند.