
امرالله صالح؛ از معاونت جمهوریت تا خبرنگاری زرد در تبعید – آیا پروپاگاندا علیه منافع عمومی میکند؟
امرالله صالح، آخرین معاون رئیسجمهور پیشین افغانستان، پس از فرار اشرف غنی از کابل، خود نیز یک روز پیش از سقوط پایتخت، این شهر را ترک و به پنجشیر و سپس تاجیکستان رفت. برخی تحلیلگران، او را از جمله عاملان اصلی سقوط جمهوریت و زمینهساز قدرتگیری طالبان میدانند. منابع آگاه مدعیاند که او هنگام فرار مقداری پول نیز با خود برده است؛ موضوعی که صالح هیچگاه تأیید نکرده است.
مخالفت با صلح؛ اما بدون راهبرد بدیل
ادعا می شود که صالح از مخالفان سرسخت توافقنامه صلح امریکا با طالبان و طرح «حکومت همهشمول» بود. او در کنار فضلمحمود فضلی و حمدالله محب در تصمیمهای جنجالی پیش از سقوط جمهوریت نقش داشت. اما امروز، پس از چهار سال، جبهه سیاسیاش نامشخص است. فعالیتهای او بیشتر نشان میدهد که تمرکز اصلیاش بر مبارزه منسجم علیه طالبان نیست؛ یک روز از فرار اشرف غنی دفاع میکند، روز دیگر علیه میرویس عزیزی مینویسد، و زمانی هم فهرست جنگجویان ضد طالبان را افشا میسازد؛ اموری که بیشتر به کار یک خبرنگار زرد شباهت دارند تا یک سیاستمدار استخباراتی.

ناظران باور دارند که صالح به جای گردهمآوردن سیاسیون ضد طالبان و ایجاد یک صف واقعی مقاومت، بیشتر به پروپاگاندا و حاشیهسازی رسانهای مشغول است.
پرسش اصلی اینجاست: مخالفت او با پروژهای چون برقرسانی در افغانستان، چگونه میتواند جزئی از مبارزه با طالبان باشد؟
کارنامهای پر از جنجال حتی در جمهوریت
صالح تنها امروز بحثبرانگیز نیست. در زمان معاونت ریاستجمهوری نیز کارنامهاش پرسشهای جدی برانگیخته بود:
او به صورت مستقیم به نیروهای امنیتی دستور میداد و اختیارات قانونی وزارت داخله و فرماندهان پولیس را نادیده میگرفت.

حتا برخی مقام های ارتش و پولیس به دلیل مداخله صالح در امور کاری شان، در آن زمان از ماموریت های شان کنار رفتند.
صالح در آن زمان جلسه ی را بنام جلسه شش و نیم برگزار می کرد و عکس و هویت مظنونان را پیش از فیصلهی دادگاه در سطح شهر پخش میکرد؛ اقدامی که بسیاری آن را نقض حقوق شهروندی دانستهاند.

این رفتارها نشاندهنده گرایش صالح به کنترل شخصی و سیاسیسازی امنیت بودند؛ امری که ادعا می شود بعدها به تضعیف مشروعیت نهادهای امنیتی منجر شد.
در تبعید؛ از سیاستمدار امنیتی تا خبرنگار زرد
امروز در تبعید، امرالله صالح به جای تمرکز بر مبارزه واقعی با طالبان، بیشتر در قامت یک خبرنگار زرد و تولیدکنندهی محتوای جنجالی ظاهر میشود:
او اخیرا متنی با عنوان «تحقیق روند سبز» تهیه کرده و از طریق گروههای واتساپ و تلگرام برای خبرنگاران میفرستد.
از ماه مارچ تاکنون هیچ رسانهی معتبر این گزارش را منتشر نکرده است.
تنها یک خبرنگار روسی بخشی از این نوشته (درباره اتهام پولشویی میرویس عزیزی و برخی شرکتها) را در تلگرام نشر کرد که با واکنش فوری شرکت هوایی کامایر مواجه شد. کامایر این ادعاها را «بیاساس» خواند.

صالح سر انجام روز گذشته پس از آنکه رسانه های معتبر تحقیق او را نشر نکردند، آن را در صفحه خود همرسانی کرد.
افشای نام جنگجویان ضد طالبان؛ اشتباهی خطرناک
در تازهترین جنجال، صالح هفتهی گذشته فهرستی از دهها جنگجوی ضد طالبان را در صفحهاش نشر کرد و مدعی شد که استخبارات طالبان آنان را شناسایی کرده است. اما ساعاتی بعد، پس از واکنش تند نظامیان اندراب، ناگزیر شد پست را حذف کند.
به باور ناظران، چنین اقداماتی نه تنها امنیت جنگجویان ضد طالبان را تهدید میکند، بلکه نشاندهندهی بیثباتی سیاسی و رسانهای صالح است.

جنجالهای حقوقی در راه؟
میرویس عزیزی، سرمایهدار افغان، در واکنش به نوشتههای صالح در مصاحبه با بیبیسی گفت: «صالح در حد رقیب من نیست. او نه سیاسی است و نه نظامی و وابسته به هیچ جریان جدی.» عزیزی تأکید کرد که هدفش خدمت به مردم است.
اینجا پرسش کلیدی شکل میگیرد:
اگر شرکتهایی که صالح به آنها اتهام زدهاند به دادگاه مراجعه کنند، آیا او توان اثبات ادعاهایش را دارد؟
او نه خبرنگار حرفهای است که بتواند به «مصونیت خبرنگاری» استناد کند، و نه هم عضو یک نهاد تحقیقاتی معتبر.
آیا این مسئله میتواند صالح را در آینده با جنجالهای حقوقی تازه روبهرو سازد؟
امرالله صالح، که زمانی به عنوان «مغز استخبارات افغانستان» شناخته میشد، امروز در تبعید به فردی تبدیل شده که به باور برخی ها، در کنار اینکه حکومت اش چهار سال قبل سقوط کرد، امروز خود او نیز سقوط کرده است و با اقدامات رسانهای پراکنده و جنجالساز، بیشتر به یک خبرنگار زرد شبیه است تا رهبر سیاسی ضد طالبان.
این تغییر مسیر سه پیامد اساسی دارد:
تضعیف اعتماد عمومی به جریانهای اپوزیسیون ضد طالبان.
خدشهدار شدن اعتبار شخصی و سیاسی خودش.
ایجاد شکاف میان نیروهای مقاومت، به جای انسجامبخشی.
پرسش کلیدی این است: آیا امرالله صالح میتواند دوباره به جایگاه یک سیاستمدار ضد طالبان بازگردد، یا در تاریخ به عنوان سیاستمداری شکستخورده و خبرنگار زرد در تبعید باقی خواهد ماند؟