
امرالله صالح، رئیس پیشین «ادارهٔ ملی امنیت» و معاون اول دورهٔ جمهوریت، بعد از سقوطِ کابل و تلاشهای نمادینِ مقاومت در پنجشیر، عملاً از صحنهٔ رسمی کنار رفت و بخشهایی از فعالیت سیاسیاش را به فضای تبعید و رسانههای اجتماعی منتقل کرد. پیشینهٔ امنیتی و ارتباطات منطقهای او واقعی است، اما آنچه امروز باقی مانده نفوذ واقعیِ میدانی نیست، بلکه بیشتر یادگاریِ یک مقام سابق است.
هند و روسیه؛ رفقای قدیم که راهِ تعامل با طالبان را باز کردند
روسیه در اوایل جولای ۲۰۲۵ اولین کشور بزرگ بود که بهصورت رسمی تعامل دیپلماتیک با حکومت طالبان را جلو برد و این تغییرِ رفتارِ مسکو عملاً یک سنگِ مزار روی امیدهای کسانی گذاشت که میخواستند طالبان را بینالمللی منزوی نگه دارند. همزمان هند با میزبانیِ امیرخان متقی و بازگشاییِ سفارت در کابل نشان داد ترجیح میدهد با قدرتِ حاضر کار کند، نه با رهبران اپوزیسیونِ تبعیدی. این دو حرکت دیپلماتیک فضای مانور صالح را تنگتر کردهاند.

تاجیکستان؛ پناهگاه یا قفسِ موقتی؟
تاجیکستان که در سالهای نخست سقوط کابل بهعنوان یکی از مکانهای پناه برای اپوزیسیون شناخته شد، نشان داده هیچ میلی به تبدیل شدن به مرکز حمایت رسمیِ نظامی یا سیاسی از مخالفتِ مسلحانه ندارد. گزارشها حاکی است دوشنبه در عمل فعالیتهای سیاسی و نظامی اپوزیسیون را محدود کرده است. یعنی پناهندگی بیقید و شرط نیست و میتواند به معنای نظارت و فشار باشد. اگر صالح امروز «محدود» شده، بخش بزرگی از آن به محاسبات امنیتی و دیپلماتیک میزبانها برمیگردد.
سکوتِ آنلاینِ صالح؛ نشانهٔ ترس یا تاکتیک؟
حضور سابق صالح در شبکهها رسانهای پرحرارت بود؛ اما در ماههای اخیر پستهای تندِ او کاهش یافته و برخی پستها حذف شدهاند. این رفتار میتواند عادیسازیِ رفتار تبعیدی باشد، اما بهسادگی هم میتواند نشاندهندهٔ فشارِ خارجی یا تلاش برای کاستن از ریسکهای دیپلماتیک میزبان باشد. در هر صورت، از منظر قدرتِ سیاسی این نشانهای ضعف است، نه تاکتیکِ جسورانه.
در ماههای اخیر در شبکههای اجتماعی و شماری از رسانههای محلی و پیجهای کوچک ادعا شده که صالح بهجای ادامهٔ مبارزهٔ نظامی یا اطلاعاتی، درگیرِ تحت فشار گذاشتن یا گرفتن باج از برخی سرمایهداران شده است. اتهامی که اگر صحت داشته باشد، بهطور کامل مشروعیتِ اخلاقی و سیاسی او را نابود میکند. با این حال، بررسی منابع معتبر بینالمللی و گزارشهای بزرگِ خبری دستِکم در سطح گسترده، مدرک مستقلی که این ادعا را با قطعیت ثابت کند نشان نداد. بنابراین باید با احتیاط برخورد کرد:
اگر این اتهامات درست باشد، معنیاش این است که صالح از تودهٔ مقاومتِ سیاسی به کنشهای شخصی و اقتصادی پستِ متقلبانه تن داده سقوط اخلاقی کامل برای کسی که روزگاری «سرسخت علیه طالبان» لقب داشت.

اگر این اتهامات نادرست یا تبلیغاتی باشند، خودِ انتشارشان نشان میدهد پروژهٔ سیاسی صالح در مقیاس منطقهای و رسانهای چقدر آسیبپذیر و بیدفاع شده است؛ یعنی دشمنان یا رقبا راحت میتوانند اعتبارش را زیر سوال ببرند.
منابع محلی و چند وبسایت غیررسمی به این ادعاها اشاره کردهاند، اما نبودِ گزارش مستقلِ تحقیقیِ معتبر یعنی این موضوع هنوز در قلمرو «اتهامِ جدی اما تأییدنشده» قرار دارد. با این اوصاف، باید این اتهامات را جدی گرفت و خواهان بررسی مستند شد، نه اینکه فعلاً به نفعِ صالح بازنشر یا توجیهشان کنیم.
صالح نه قهرمان، نه قربانیِ مطلق؛ او یک بازیگر شکستخورده است که در حال حاضر دارد دست به کارهای مشکوک میزند؟ امیدی به بازگشت سریعِ او به نقشِ اثرگذار وجود ندارد. روسیه و هند عملاً درِ تعامل با طالبان را باز کردند (اقدامی که منافعِ ملیشان را در اولویت گذاشت)، تاجیکستان نشان داد حاضر نیست هزینهٔ حمایتِ آشکار را پرداخت کند، و فضای رسانهای علیه صالح آسیبپذیریهایی باز کرده که حتی به اتهامات مالی و اخاذی انجامیدهاند و اتهاماتی که هنوز نیاز به بررسی مستقل دارند اما همین که مطرح شدهاند برای آین