سلام رحیمی چهره ی خاکستری جمهوریت؛ مذاکره کننده یا معامله گر؟

Read in 4 minutes
پس از ایجاد دولت وحدت ملی، سلام رحیمی از افراد نزدیک و مورد اعتماد اشرف غنی محسوب می شد
پس از ایجاد دولت وحدت ملی، سلام رحیمی از افراد نزدیک و مورد اعتماد اشرف غنی محسوب می شد

بررسی نقش یک چهره‌ی بی‌سروصدا در روند صلح، فروپاشی دولت، و بازگشت به کابل

ارگ تایمز

در تاریخ جمهوریت افغانستان، چهره‌هایی بودند که گرچه در انظار عامه کمتر دیده می‌شدند، اما در عقب درهای بسته، در مهم‌ترین نشست‌ها و تصمیم‌ها حضور داشتند. سلام رحیمی، رئیس دفتر پیشین رئیس‌جمهور محمد اشرف غنی و وزیر دولت در امور صلح، یکی از همین چهره‌ها بود؛ فردی با گذشته‌ی مبهم، چهره‌ای آرام اما دارای نفوذ گسترده، و حضوری پرسش‌برانگیز پس از سقوط نظام.

در این نوشتار، تلاش شده است تا با درنظر گرفتن معلومات موجود، نقش این چهره‌ی خاکستری در گفتگوهای صلح، فروپاشی نظام جمهوریت، و بازگشت‌اش به صحنه‌ی سیاسی در دوره‌ی امارت طالبان بررسی گردد.

پیشینه سیاسی؛ از حزب اسلامی مولوی خالص تا ارگ ریاست‌جمهوری

سلام رحیمی پیش از ورود رسمی به ساختار دولت، عضو حزب اسلامی شاخه‌ی مولوی خالص بود؛ گروهی با سابقه‌ی جهادی که در دهه‌های گذشته، در پاکستان و مناطق شرقی افغانستان فعال بود. او در دوران مهاجرت، مسؤول یک نهاد غیردولتی (انجو) در پاکستان بود که در حوزه جنوب‌غرب افغانستان فعالیت می‌کرد و دسترسی به کمک‌های بین‌المللی داشت.

پرسش جدی این‌جاست: آیا همین پیشینه‌ی سیاسی – مذهبی، برایش زمینه‌سازی کرد تا در آینده، یکی از مهره‌های کلیدی در ساختار ارگ گردد؟ شواهد نشان می‌دهد که رحیمی، با تکیه بر همین روابط، جایگاه استراتژیک در کنار اشرف غنی به‌دست آورد و تا پایان عمر حکومت، در حلقه‌ی کوچک تصمیم‌گیرنده باقی ماند.

حلقه‌ی خودی‌ها؛ ساختار خویش‌خوری یا مدیریت ملی؟

از آغاز حکومت وحدت ملی در سال ۱۳۹۳، سلام رحیمی به‌عنوان رئیس دفتر رئیس‌جمهور تعیین شد. این کرسی به او صلاحیت وسیع و بی‌پیشینه‌ای داد؛ از دسترسی به اسناد محرمانه گرفته تا تأثیرگذاری بر تعیینات، معاش‌ها، پروژه‌ها، و حتی حذف یا حفظ افراد در ساختار قدرت.

گزارش‌ها و شهادت‌هایی از منابع نزدیک به حکومت پیشین حاکی‌ست که شمار زیادی از بستگان، دوستان و همکاران رحیمی در سمت‌های عالی مقرر شدند. برخی این را گسترش نفوذ یک “حلقه‌ی خانوادگی” در بدنه‌ی دولت می‌دانند که کارایی حکومت را در برابر تهدیدات واقعی و چالش‌های سیاسی فلج ساخت.

روند صلح؛ سیاست صلح یا زمینه‌سازی برای تسلیم؟

در ماه جوزای ۱۳۹۸ (جون ۲۰۱۹)، سلام رحیمی با فرمان ریاست‌جمهوری به‌عنوان وزیر دولت در امور صلح تعیین شد. این مقام در ظاهر برای هماهنگی روند صلح بود، اما در عمل، بسیاری باور دارند که این کرسی، به ابزاری برای مهندسی سیاسی صلح و دور زدن منتقدان بدل گردید.

برخی از پرسش‌های کلیدی که در این خصوص مطرح می‌شود:

چرا نهادهای مدنی، نمایندگان زنان، و منتقدان روند صلح در ساختار رسمی جایی نیافتند؟

آیا روند گفت‌وگو به نفع طالبان مهندسی شده بود؟

چه نقشی در شکل‌گیری یا سکوت در برابر توافق‌نامه‌ی دوحه ایفا شد؟

تا هنوز سندی رسمی در مورد زدوبندهای پنهانی وجود ندارد، اما نشانه‌ها و نحوه‌ی سقوط نظام، دست‌کم مسئولیت پرسش‌برانگیزی را متوجه افراد کلیدی مانند رحیمی می‌سازد.

رسانه‌ها و شبکه‌ی نفوذ نرم

در کنار ساختار رسمی، سلام رحیمی با استفاده از شبکه‌ای از نهادهای به‌ظاهر غیردولتی، نفوذ خود را در حوزه‌های رسانه‌ای، اجتماعی و پروژه‌ای نیز گسترش داد.

یکی از این نهادها، CHA (هماهنگی برای کمک‌های بشری) بود که در ظاهر فعالیت‌های بشردوستانه داشت، اما در عمل به‌عنوان پوششی برای ایجاد نفوذ نرم و گرفتن پروژه‌های بزرگ از حکومت و نهادهای بین‌المللی عمل می‌کرد.

رسانه‌هایی چون تلویزیون سبا و رادیو نوا که تحت مدیریت یا نفوذ همین شبکه فعالیت می‌کردند، در دوره‌ی رحیمی به‌گونه‌ای از بودجه و فرصت‌های کلان برخوردار شدند. این رسانه‌ها، که ادعای استقلال داشتند، اما برخی منتقدان باور دارند که عملاً در خدمت روایت رسمی دولت و توجیه روند صلح قرار داشتند.

پرسش اینجاست: آیا سلام رحیمی با استفاده از منابع عمومی، یک امپراتوری رسانه‌ای-مدنی برای اهداف سیاسی خود ساخت؟ و آیا این رسانه‌ها در گمراه‌سازی افکار عمومی نسبت به تهدید طالبان نقش داشتند؟

بازگشت به کابل؛ سکوت طالبان یا تفاهم از پیش؟

پس از سقوط کابل در ماه اسد ۱۴۰۰، شمار زیادی از مقامات پیشین یا در تبعید به‌سر می‌برند یا در سکوت و انزوا زندگی می‌کنند. اما سلام رحیمی به‌گونه‌ای متفاوت ظاهر شد: در اوایل ۲۰۲۲، او به کابل بازگشت؛ بدون هیچ مانع، بدون بازداشت، و حتی با حضور در دیدارهایی با چهره‌های کلیدی طالبان از جمله انس حقانی و امیرخان متقی.

طالبان چگونه به یکی از چهره‌های ارشد جمهوریت اجازه‌ی بازگشت و تحرک سیاسی دادند؟ آیا توافقی پشت‌پرده در میان بود؟ آیا نقش وی در روند صلح، زمینه‌ساز اعتماد طالبان شده بود؟

این بازگشت، پرسش‌هایی را در مورد نوع رابطه‌ی وی با طالبان یا جناح‌های خاص در دوره‌ی جمهوریت بیشتر می‌سازد.

سلام رحیمی، یکی از چهره‌هایی است که در حافظه‌ی سیاسی افغانستان، به‌مثابه‌ی “مرد پشت پرده” باقی خواهد ماند. او نه در میدان جنگ، بلکه در میدان مهندسی قدرت، صلح و شبکه‌سازی تأثیرگذار بود.

این‌که آیا او بخشی از روند تسلیم‌دهی جمهوریت به طالبان بود یا فقط قربانی ساختار ناکارآمد، هنوز مشخص نیست. اما آنچه واضح است، ضرورت تحقیق، پرسش و مستندسازی نقش این چهره‌ها برای ثبت تاریخ است. تا نسل آینده، بداند که جمهوریت چگونه سقوط کرد، و چه کسانی در آن، مستقیم یا غیرمستقیم، نقش بازی کردند.

ارگ تایمز پرسش هایی را از او مطرح کرد اما او تا هنگام نشر این نوشته به پیام خبرگار ما پاسخی ارایه نکرد.

اشتراک گزاری

اخبار مرتبط

خبرنگاری، فراتر از قدرت

ارگ تایمز یک رسانه مستقل و غیرحزبی است که به هر دو زبان دری و انگلیسی فعالیت میکند. پخش آزمایشی ما در چهارمین سالگرد سقوط جمهوری افغانستان آغاز شد – زمانی که بسیاری از صداهای مستقل در افغانستان خاموش می شدند.

ما را در صفحات اجتماعی دنبال کنید