
در آستانه تحولات تازه در فضای سیاسی و امنیتی افغانستان، حزب جمعیت اسلامی، یکی از ستونهای اصلی اپوزیسیون سنتی طالبان، دچار شکاف عمیق و اختلافات درونی شده است. اختلافاتی که حالا دیگر پنهان نیست و در سالگرد چهاردهمین ترور برهانالدین ربانی، بنیانگذار این حزب، بهوضوح در معرض دید افکار عمومی قرار گرفت.
مراسمی که قرار بود نماد وحدت و بزرگداشت یکی از چهرههای محوری تاریخ معاصر افغانستان باشد، به سکویی برای نمایش تفرقه تبدیل شد. غیبت معنادار چهرههایی چون احمد مسعود، یونس قانونی، عطا محمد نور و محمد اسماعیل خان در این مراسم، زنگ خطر یک انشعاب جدی را به صدا درآورد. صلاحالدین ربانی، رهبر رسمی جمعیت اسلامی و فرزند استاد ربانی، در سخنرانی خود ضمن تأیید اختلافات درونحزبی، از آن بهعنوان عاملی یاد کرد که تمرکز حزب را از اهداف اصلیاش منحرف کرده است. او تأکید کرد که بدون کنار گذاشتن ساختارهای جداگانه، رعایت اصول حزبی و بازسازی جمعیت از درون، نمیتوان انتظارات مردم را پاسخ داد.
در همین حال، گروهی دیگر از رهبران جمعیت با صدور اعلامیهای جداگانه، شکلگیری «شورای عالی تصمیمگیری» را اعلام کردند؛ شورایی متشکل از عطا محمد نور، احمد مسعود، حضرت علی، محمد یونس قانونی و اسماعیل خان که بهگفتهی آنان، مسئولیت سیاسی و نظامی حزب را بر عهده خواهد گرفت. این تصمیم، در عمل به معنای نادیده گرفتن صلاحالدین ربانی و ساختار رسمی حزب است.
هرچند این گروه، شعار اتحاد و همگرایی را سر دادهاند، اما اقداماتشان بیشتر به نشانهی یک کودتای درونحزبی شباهت دارد. شورای تازهتأسیس، بدون طی مراحل حزبی و مشورت با بدنهی سنتی جمعیت اسلامی، خود را رهبری جایگزین معرفی کرده است. در پاسخ، صلاحالدین ربانی هشدار داد که اگر هدف واقعی این اقدامات صرفاً ائتلافسازی باشد، جمعیت اسلامی خود ائتلافی بزرگتر از تمام این طرحهای تازه است. او گفت که اگر بحث بر سر انسجام واقعی باشد، نیاز به «تصمیمهای دشوار و شجاعانه» است، نه دور زدن ساختارهای موجود.
در این میان، برخی دیگر از رهبران احزاب سیاسی مخالف طالبان، از جمله مارشال عبدالرشید دوستم، محمد محقق، عبدالهادی ارغندیوال و احمد ضیا مسعود، در مراسم یادبود استاد ربانی حضور یافتند و تلاش کردند تا جلوهای از همدلی سیاسی را به نمایش بگذارند. اما آنچه در عمل دیده میشود، شکاف روزافزون میان خود مخالفان است؛ شکافی که بیش از هر چیز، به نفع طالبان تمام خواهد شد.
بیانیههای جداگانه عطا محمد نور و احمد مسعود نیز به این فضای پراکنده دامن زدهاند. هر کدام از این چهرهها، بدون اشاره به رهبری رسمی حزب، دیدگاه خود را درباره وضعیت کنونی افغانستان بیان کردند. اما آنچه در هیچکدام از این بیانیهها دیده نشد، ارادهای جدی برای وحدت عملی و کارآمد در برابر حکومتی است که هر روز بیشتر در قدرت ریشه میدواند.
در شرایطی که امریکا بار دیگر احتمال حضور در افغانستان را مطرح کرده و فضای منطقه در حال بازتعریف موقعیت خود در قبال طالبان است، اپوزیسیون سیاسی کشور هنوز درگیر دعواهای درونگروهی، رقابتهای شخصی و نزاعهای تاریخی است. این تفرقه، نهتنها قدرت چانهزنی مخالفان را کاهش میدهد، بلکه مشروعیت آنها را نیز نزد افکار عمومی و حتی متحدان خارجیشان زیر سؤال میبرد.
تاریخ افغانستان بارها نشان داده که وقتی رهبران اپوزیسیون بهجای همافزایی، به حذف و رقابت درونی روی آوردهاند، نهتنها در برابر دشمنان مشترک شکست خوردهاند، بلکه راه برای استبداد و بحرانهای طولانی هموارتر شده است. اکنون که کشور در مرحلهای حساس قرار دارد، شاید بزرگترین خطر، نه طالبان و نه امریکا، بلکه تفرقه در صفوف خودیها باشد.