
در یک حادثه بیسابقه و حیرتانگیز، یک نوجوان افغان خود را در محفظه چرخ یک هواپیمای مسافربری از کابل تا دهلی نو مخفی کرد و به طرز معجزهآسایی زنده ماند. این حادثه، تنها یک ماجرای انسانی یا خبری نیست؛ بلکه یک هشدار امنیتی جدی برای افغانستان و منطقه محسوب میشود.
وقتی یک کودک از کابل تا دهلی بدون بازرسی میرود…
اینکه یک نوجوان بتواند از لایههای امنیتی فرودگاه بینالمللی کابل عبور کرده و خود را به یکی از حساسترین نقاط هواپیما (محفظه چرخها) برساند، نشاندهندهی خلأ عمیق امنیتی در زیرساختهای هوانوردی افغانستان است. آنهم در شرایطی که:
کنترل امنیت فرودگاه کابل بهطور رسمی به یک شرکت قطری سپرده شده است.
این شرکت موظف است با بهرهگیری از نیروهای متخصص و فناوری پیشرفته، از ورود هرگونه فرد غیرمجاز به محوطههای حساس فرودگاه جلوگیری کند.

سؤال کلیدی اینجاست:
اگر یک نوجوان توانسته از این همه سیستم نظارتی عبور کند، آیا یک تروریست مسلح یا گروه افراطگرا نیز نمیتواند؟
فرضیهای تلخ: اگر این کودک، یک مهاجم بود؟
تصور کنید همین اقدام توسط یک گروه تروریستی، شاخهای از داعش، جناحهای افراطی داخل طالبان یا حتی شبکههای بینالمللی تروریسم صورت میگرفت. نفوذ به چرخ هواپیما میتوانست:
منجر به انفجار در آسمان شود.
یا اطلاعات حساسی از مسیر پرواز و تجهیزات داخلی هواپیما جمعآوری شود.
حتی موجب ناامن شدن پروازهای بینالمللی به افغانستان گردد.

فرودگاه کابل، قلب تپنده ارتباط افغانستان با جهان است. چنین رخنهای، نهتنها امنیت داخلی، بلکه اعتبار بینالمللی پروازهای افغانستان را زیر سوال میبرد.
آیا شرکتهای هوایی باید نگران باشند؟
کاملاً. پس از این حادثه، احتمال زیادی وجود دارد که شرکتهای هوایی منطقهای و بینالمللی، دوباره در تصمیمهایشان برای پرواز به کابل یا عبور از آسمان افغانستان تجدید نظر کنند.
اعتماد به امنیت فرودگاه، پایهی هر پرواز است. اتفاق اخیر نشان میدهد که این اعتماد، بهشدت لرزان شده است.

پیامی فراتر از امنیت: بیزاری از طالبان؟
این نوجوان چرا چنین خطر مرگباری را به جان خرید؟
تحلیلگران معتقدند حتی اگر این اقدام از سر کنجکاوی یا فرار صرف باشد، نشاندهنده یک واقعیت تلخ است: بیزاری مردم، خصوصاً نسل جوان از وضع موجود.
جوانی که باید به آیندهاش فکر کند، خود را به مرگ میسپارد تا شاید از «نظام حاکم» فرار کند.
یادآوری یک روز سیاه: ۱۵ آگست و پروازهای مرگ
حادثه این نوجوان، ناخودآگاه مردم افغانستان را به یاد پانزدهم آگست ۲۰۲۱ میاندازد؛ روزی که طالبان قدرت را بهدست گرفتند و در فرودگاه کابل، جوانان ناامید، خود را به چرخ هواپیماهای نظامی آمریکایی آویزان کردند.
آنها در تلاش برای فرار از سایهی طالبان بودند؛ اما در میانه پرواز، سقوط کردند و جان باختند. امروز، کودک دیگری از همان سرزمین، همان مسیر را رفت — این بار با معجزهای در دل خود: او زنده ماند.
آیا این کودک، یک قهرمان بیصداست؟
در جهان، افرادی که کارهای خارقالعاده انجام میدهند، گاه رکورد جهانی میگیرند. نوجوان افغان، اگرچه قربانی یک واقعیت تلخ است، اما از نظر فیزیکی و علمی، زنده ماندنش در آن دمای پایین، فشار جوی و شرایط مرگبار، یک معجزه و حتی مورد نادر در تاریخ هوانوردی است.
آیا سازمانهای جهانی به این موضوع توجه خواهند کرد؟ یا این نوجوان هم مانند هزاران دیگر، فقط یک شماره آماری باقی خواهد ماند؟
اتفاق فرود این نوجوان، بیش از آنکه یک ماجرای عجیب باشد، هشداری جدی برای امنیت هوانوردی افغانستان و اعتبار بینالمللیاش است. اگر طالبان و نهادهای دخیل در امنیت نتوانند بر چنین مواردی غلبه کنند، روزی ممکن است اینبار، کودک نباشد… یک فاجعه انسانی باشد.